درسي برای کانتنت مارکتینگ از بدترین گربه دنیا
در این متن در مورد درسی برای کانتنت مارکتینگ که میتوانید از بدترین گربه دنیا یادبگيريد، صحبت میكنيم. بازاریابی محتوا یا کانتنت مارکتینگ یکی از زیرشاختههای دیجیتال مارکتینگ به شمار میرود که در واقع به استفاده از محتوا برای بازاریابی گفته میشود. بازاریابی همیشه برای فروش نیست، گاهی وقت ها میتواند برای اهداف خیرخواهانه هم مورد استفاده قرار بگیرد. در اینجا هم داستان در مورد پناهگاه حيواناتی است كه از يک تكنيک ماركتينگ کمک گرفته، تا برای یکی از گربه های مجموعه سرپرست جدید پیدا کند.
اگر به یادگیری موضوعات مهم از روشهای جالب علاقه دارید، پیشنهاد میکنیم این مطلب نه چندان بلند را تا انتها بخوانید: توجه به جزئيات در كسب و كار
در آگهی های معمولی سرپرستی حیوانات چه میبینیم؟
حتي اگر تا حالا به صفحات حمايت از حيوانات و آگهیهايی كه براي سرپرستی حيوانات منتشر میشوند برنخورده باشيد، باز هم میتوانيد حدس بزنيد كه تير «بدترين گربه دنيا» لحن معمول این نوع آگهیها نيست. در آگهيهای ديگر معمولا از لوسی، بامزه بودن، مهربانی و ويژگیهايی از اين دست صحبت میشود. صفات خوبی که افراد را ترغیب کنند تا یک گربه یا سگ را به سرپرستی قبول کنند.
امادر این دنیای پر از رقابت فضای مجازی و اینترنت، بر عكس مثل معروف «همرنگ جماعت بودن» کارگشای مسائل نیست. اينجا و در اين فضای پر از رقابت بايد متفاوت بود.
چه چیزی این آگهی را متفاوت کرده؟
تیتر و نحوه ارائه محتوا اولين درسی است که باید از این گربه بگیریم. موضوعاتی که آن رو متفاوت از بقیه میکنند و یک آگهی به یادماندنی میسازند. تیتر متفاوت باعث میشود تا این تبلیغ بین صفحات و آگهیهای دیگر گم نشود و توجه مخاطبان را به خود جلب کند.
درس دوم ویژگی خاص آگهی برای اشتراک گذاری است. در آگهی درمورد گربه مورد نظر گفته شده: «اولش فكر كرديم مريضه اما بعدش فهميديم اون يه احمقه!» و در ادامه به نکات دیگری اشاره شده مثل اینکه: اين گربه اصلا با بچهها خوب نیست، درآغوش كشيدن را دوست ندارد و…. در واقع تقريبا هر کاری که آدمها از گربه به عنوان حیوان خانگی انتظار دارند را انجام نمیدهد. یک آگهی جالب و متفاوت و بامزه که شما دوست دارید با دیگران به اشتراک بگذارید.
داستان بدترین گربهی دنیا به یک آگهی جالب ختم نشد. بسیازی از کاربران فیسبوک این پست را لایک کردند، کامنت گذاشتند و پست را به اشتراک گذاشتند. شبکهها و سایتهای خبری مختلفی مثل theguardian.com و سی ان ان هم در مورد آن صحبت کردند و این گربه واقعا معروف شد.
و در آخر آگهی به نتیجه رسید و صاحبين پناهگاه حيوانات بیسرپرست به خواستهی خود رسیدند: با بیشتر از 175 درخواست برای سرپرستی، بدترين گربه دنيا يک خانه مناسب پيدا كرد.
بدترين گربه دنيا چه درسی برای کانتنت مارکتینگ دارد؟
اول اینکه دنبال شیوه متفاوت برای بیان باشید. قبلا در مورد گاو بنفش در کسبوکار صحبت کردیم. باید بتوانید یک ویژگی تفاوت بسازید، حالا حتی اگر این ویژگی منفی باشد.
دوم اينكه برای موفقيت در كانتنت ماركتينگ عجله نكيد و زود خسته نشوید. اين آگهی اولین آگهی نبود که پناهگاه با محتوای متفاوت و بامزه توليد كرد اما يكی از آنها بهترین نتیجه را گرفت. عوامل مختلفی هستند که میتوانند یک محتوا را موفق کنند که علاوه بر ویژگیهای آن، موضوعی مثل زمان مناسب را نباید دست کم گرفت.
قبلا در یک متن درمورد یک اشتباه رایج در زمینه کانتنت مارکتینگ توضیح دادیم، که پیشنهاد میکنیم آن را مطالعه کنید.
برای موفقیت باید در زمان مناسب و در مکان مناسب باشید. پس شما با تولید محتوای خوب شرایط مناسب را محیا کنید و منتظر باشید تا به وقتش و در زمان مناسب موفقیتی که لیاقتش را دارید به دست آورید.