شناخت عملکرد ذهن انسان برای استفاده در دیجیتال مارکتینگ
برای شناخت عملکرد ذهن، این مقاله رو با چندتا سوال شروع می کنیم. پس این سوال ها رو سریع السیر تو ذهن تون جواب بدین:
- قیمت یه راکت و توپ تنیس در مجموع 1.10 دلار هست، ارزش راکت 100 سنت بیشتر از توپ هست، ارزش توپ چقدر است؟ … سنت
- اگر 5 دقیقه طول بکشه 5 ماشین، 5 وسیله رو بسازن، چه مدت طول می کشه 100 ماشین 100 وسیله رو بسازن؟ … دقیقه
- در یه دریاچه، یه پهنه نیلوفرآبی وجود داره. هر روز اندازه این پهنه دو برابر می شه. اگر 48 روز طول بکشه که این پهنه کل دریاچه رو بپوشونه، چقدر طول می کشه تا این پهنه نصف دریاچه رو بپوشونه؟ … روز
عملکرد ذهن ما باعث می شه اکثر مردم توی محاسبات اولیه شون بگن: 10 سنت، 100 دقیقه، 24 روز. اما خب با کمی فکر کردن متوجه میشیم که این پاسخ ها اشتباه هستن. اگر یک دقیقه فکر کنین متوجه می شین که اگر توپ 10 سنت ارزش داشته باشه و راکت 100 سنت بیشتر از اون ارزش داشته باشه مجموعش میشه 1.20 دلار. در خالی که جواب های درست عبارتند از : 5 سنت، 5 دقیقه و 47 روز!
در سال 2005 روانشناسی به اسم شین فردریک این پرسش ها رو طراحی کرد و اسم اون ها رو آزمون بازتاب شناختی گذاشت.
عملکرد ذهن ما به دو شکل هست: اتوماتیک و بازتابی
سیستم اتوماتیک در عین حال که خیلی سریع و خوب کار می کنه ولی خطا هم زیاد داره، در مقابل سیستم بازتابی مون هست که کندتره اما دقیق تر عمل میکنه. توی این جدول نحوه عملکرد ذهن توی دو سیستم شناختی مقایسه شده:
سیستم اتوماتیک همونی هست که از بنیادین ترین بخش های مغز استفاده می کنه، همونی که ما انسان ها با توله سگ ها و مارمولک ها توش مشترک هستیم. اما بازتابی دقیق و حساب شده تر عمل می کنه.
برای درک بهتر این دو عملکرد ذهن، دو شخصیت کاپیتان اسپاک در پیشتازان فضا و هومر سیمپسون در سیمپسون ها رو در نظر بگیرین. کاپیتان اسپاک یه شخصیتی هست که کاملا از سیستم بازتابی مغزش استفاده می کنه اما هومر سیمپسون احتمالا اصلا نمی دونه بخش بازتابی مغزش کجاست و کلا از سیستم اتوماتیک استفاده می کنه.
دیجیتال مارکتنیگ و عملکرد ذهن
دونستن طریقه عملکرد ذهن برای علم مارکتینگ ضروریه. توی دنیای واقعی آدم ها شاید شکل هومز نباشن، اما مثل کاپیتان اسپاک هم نیستن. برای تخت تاثیر قرار دادن مخاطب در هر سطحی، باید بتونین برای اهداف مختلف از ترکیبی از این دو کمک بگیرین تا محتوا رو به شکلی درست منتقل کنین. مثلا ما ایرانی ها برای تشخیص دما و خوندن اون به درجه سانتی گراد از بخش اتوماتیک مغزمون استفاده می کنیم، اما برای درک درجه فارنهایت از بخش بازتابی بهره می بریم.